۱۳۸۸ مرداد ۲۲, پنجشنبه

فکر می کنی شوخیه یا جدی؟

اومدم گل بکنم، نو گل سوگلت شدم!
تو خودت شاه گل ِ گل ها بودی گلدونت شدم!
حالا حرفامو مي خواي باور بکن، باور نکن!
يه روزي، يه وقت، يه جا مي شنوی قربونت شدم!
(سوگلی،شهره،آلبوم زن)

به نظرم این بند ترانه، یکی از قله هایِ شش و هشتِ لس آنجلسی ست. یعنی تمام ِ آنچه ما از یک آهنگِ لس آنجلسی انتظار داریم، در این آهنگ و خصوصاً در این بند دیده می شود. بیتِ اول به صورتِ شگفت انگیزی غامض و یا همان بی ربط به نظر می رسد. در ادامه به واژه ی کلیدیِ "حالا" می رسیم؛ که اگر این واژه نبود اصلاً این پست نوشته نمی شد. در مصرع ِ آخر زبانم قاصر است از وصفِ وقفه هایی که خواننده بین ِ "یه روزی"، "یه وقت" و "یه جا" می گذارد. همه ی اینها را اضافه کنید به اینکه ادامه ی این بند با دو سه ثانیه موزیک وصل می شود به این: "الهی که قربونت بشم؛ فدایِ اون جونت بشم". آن هم با آن شیوه ی استثنایی ِ بیانِ کلمه ی "الهی" که مو را بر تن ِ شنونده راست می کند. از وصفِ صدایِ خواننده هم بگذریم که آقایانِ جوان به خوبی با آن آشنایی دارند. حالا فهمیدید که چرا می گویم یکی از قله هایِ شش و هشت هایِ لس آنجلسی یا باز هم بیشتر توضیح بدهم؟!

این مصاحبه از نامجو و این قسمتِ آن را بخوانید.

هیچ نظری موجود نیست: